دستگاه نقشهبندی
دستگاههایی که تاکنون شرح داده شد محدود به نقشههای اشکال هندسی بود که پیچیدگی آن در اصل بسته به تعداد وردی است که به کار برده میشود. طرحهای آزاد فقط با دستگاه نقشهبندی عملی است زیرا چلهکش آن وارسی نخهای تا را آسان میکند. در مقدمهٔ این بخش تکامل این دستگاه تشریح شد و خود دستگاه به شکلی که امروز (۱۹۶۳) در تهران و اصفهان به کار برده میشود در سطور ذیل شرح داده خواهد شد.
دستگاه نقشهبندی (دستگاه زریبافی) در اصل همانند دستگاه چندوردی است ولی دارای ویژگیهایی است که برای بافت طرحها و شکلهای آزاد به کار میرود.
۱. دستگاه نقشهبندی به جای یک تار دو تار دارد یکی رویی و دیگری زیری.
۲. وردهای آن همانند ورد دستگاه معمولی پارچهبافی است. در این دستگاه آن را ورد زمینه مینامند زیرا بر روی تار نگه دارنده یا تار زمینه کار میکنند ولی ضمناً دارای یک چلهکش، (نقشه، دستون) است که فقط بر روی تار نقشه کار میکند. دستون شامل تعدادی نخکش به نام دستور و مشتههای عمودی است که نزدیک سقف روی چوب دستور به هم نزدیک میشوند. سر هر مشته به یک زه افقی روی چپ و راست نقشه که در اینجا چلیت (شلیت) گفته میشود وصل شده است. غرض از گذاشتن شلیت اینست که تعداد مشتهها را به کسری از تعداد نخ تار که باید بلند شود کاهش دهد و از طرفی دیگر شلیت سبب میشود که زریباف چند طرح تکراری را در پهنای پارچه فقط با یک طرح نقشه بیاندازد. بنابراین طرح حاصله هشت بار تکرار میشود. هر کدام از این مشتهها تا زیر تار ادامه داشته و وزنهٔ فلزی به نام لنگروَرد در انتهای آن آویزان شده تا وقتی که لنگر رها شود شلیت به موقعیت قبلی برگردد.
۳. وقتی که زریباف دستون را برای طرح مورد نظر آماده میکند گوشوارهای دور تمام آن مشتههای عمودی میگذارد که وقتی نخستین پود میخواهد بافته شود باید بلند شوند، این گوشواره به دقت روی یک طرف میله حامل آویزان شده است.
ترکیب نخهایی که باید برای شکل پود دیگر نقشه زده شود نیز با گوشوارهای احاطه شده و در کنار قبلی قرار دارد و به همین ترتیب ادامه مییابد تا اینکه تمام مشتهها برای یک طرح کامل جمع شود.
۴. جوانی (گوشوارهکش) روی تختهٔ بالای دستگاه درست جلو دستون نشسته به شرح زیر کار میکند: بافنده با فشار دادن رکاب ورد زمینه، دهنهای درست میکند و ماکو را از لابلای آن میراند و بدین ترتیب پود استانداردی را در دهنه قرار میدهد. سپس رکاب را آزاد میکند گورت را به حالت طبیعی بر میگرداند و با شانه پود را میزند. در همین لحظه گوشوارهکش، گوشوارة اولی را میکشد و آن را تکان میدهد و بدین وسیله نخهایی را که باید کشیده شوند از آنهایی که نباید دست بخورند جدا میکند. سپس آنها را که کشیده با یک دست میگیرد و چنگال (شاخه، کلک) را بر میدارد و یک دسته نخ را توی دست خود را روی آن میاندازد و شاخه را در حالی که سر آن روی شانهاش قرار گرفته یک پیچ میدهد و با فریاد کوتاهی استاد خود را خبر میکند.
استاد او بیدرنگ دو عدد قلاب زاویهدار معلق به نام چلک (کلک) را زیر تمام زههای رودهای شلیت که گوشوارهکش بلند کرده قرار میدهد و بدینوسیله دهنه تار نقشه را باز نگاه میدارد. بافنده ماکوی گلابتوندار و یا نخ رنگی را به درون دهنه میراند و دو عدد قلاب را بیرون میآورد، گوشوارهکش مشتهها را رها میکند و نخستین حلقهٔ نقش را در سر دیگر میلهٔ چوب دستور (قَلَنُبک) میاندازد در این ضمن استادکار با رکاب خود ورد زمینهٔ دیگری باز میکند و پود استاندارد دوم را میاندازد در حالی که کارگر نخها را که با گوشوارهٔ دوم به هم وصل شده میکشد و همینطور کار ادامه مییابد. وقتی تمام گوشوارهها به کار برده شد نقش کامل شده است. اگر قرار باشد که این طرح تکرار شود تمام حلقهها را باید در همانجایی که نخست قرار داشتند برگردانید.
اگر قرار باشد که عکس طرح اصلی بافته شود گوشوارهکش تمام گوشوارهها را بعکس دفعهٔ قبل قرار میدهد و از آخری شروع میکند. این شیوهٔ بافت از زمان ساسانیان یعنی از آغاز بافت شکل آزاد در ایران جزو نمونهٔ کارهای زریبافی بوده است، و موردی است که از یک روش و فن ساده اصول هنری مشتق شده است. در اروپای قرون وسطی دستگاه زریبافی را از زمان جنگهای صلیبی دستگاه دمشقی نامیدهاند. ولی نقشه و دستون آن روی غلطکهایی در کنار دستگاه وصل شده بود تا اینکه گوشوارهکش بتواند در کنار بافنده بایستد.
دستگاه مخملبافی
مخملبافان اصفهان، کاشان و تهران چند تا از ویژهگیهای دستگاه نقشهبندی را که در بالا شرح دادیم برای بافتن مخمل به کار میبرند. یکی از آنها کاربرد تار دوگانه است، دیگری کاربرد نقشه و دستون است که مخمل برجسته درست میکند.
این دستگاه برای بافتن مخمل دوتار به شرح زیر به کار میرود: تار اصلی (چله یا بوم) شامل نخ ابریشم برای بافتن متن پارچه است این تار (چله) بین نورد پیش و نورد بوم (بوم کار) به شکل افقی کشیده شده است. لنگر سنگینی، روی اهرم ۷۰ سانتیمتری که در سوراخ چرخ طناب روی نورد بوم قرار دارد اثر گذارده سبب میشود که نخها و چلهها سفت و کشیده شوند. تار خواب یا چلهٔ دوم نیز از نورد پیش آغاز شد ولی از روی تیر چوبی به نام سمک خواب که از سقف آویزان است میگذرد. در مراجعت از روی تار اصلی گذشته و زر زیر تیر دومی به نام سمک پایین که نزدیک سطح زمین است آن را گذرانیده بالا آورده و رشته رشته به دستهای از قرقرهها که شبیه قرقرههای دستگاه چندوردی است میآورند و از آنجا رشتهها (لاها)ی چله از قرقره پایین آمده و بالاخره به قلنبک (غلنبه) که دور میخهای چوبی است منتهی میشود و به کیسههای خواب (کیسههای شن) بسته میشود دستگاه تارکش از شش ورد (جوجه) که چهارتای آن تار اصلی و دوتای دیگر تار خواب را حرکت میدهند ساخته شده و تمام این شش ورد به رکاب (پا) وصل شده است.
کرک مخمل به شرح زیر تولید میشود: پس از بافت چند پود ساده، با وردهای تار اصلی، بافنده با وردهای تار خواب دهنهای درست میکند و به جای نخ، مفتول (میل) برنجی نازکی به قطر یک میلیمتر که سراسر آن دارای شیار (خطه)های ریز و ظریف است وارد آن میکند.
برای اینکه وضع و موقعیت خطهها معلوم باشد سر مفتول را به بالا در جهت خطهها خم کردهاند تا اینکه به آسانی بتوان آن را در دهنه گذاشت و برای اینکه در جریان گذاشتن، تار اصلی را خراب نکند سر دیگر مفتول دارای گویچه صیقلی است که از استخوان شتر درست شده و به نام سرمیل معروف است پس از وارد کردن مفتول از دهنههای تار زمینه سه پود ساده میگذراند. چله با شانهای که قاب آن از دفتین سُربی به وزن ۴۰ کیلوگرم ساخته شده زده میشود که خوب به هم فرو رود. سپس بافنده تیغ کوچکی برداشته و به دقت آن را داخل شیار (خطه) سیم بافته شده کرده و به دنبال شیار گوشوارهای که به وسیلهٔ تار خواب درست شده میبرد و به این وسیله کرک خواب را بوجود میآورد. پس از این کار سیم را بیرون میآورد و یک بار دیگر پارچه را با شانه میزند، یک دهنهٔ خواب دیگر باز میکند. سیم را دوباره به درون آن میفرستد، و همینطور ادامه میدهد. محصول بدست آمده یک مخمل یکدست شده و به طرز شگفتانگیزی صاف است.
خریداران مخمل گاهی اوقات مخملهای آرایش شده را ترجیح میدهند. یکی از راههایی که برای تنوع رویه آن موجود است، موجدار کردن آنست. این کار به وسیلهٔ موجکار که یکی از شاگردان بافنده است انجام میشود. او مخمل را از دستگاه مخملبافی پایین آورده و روی تخته موجدهی میگذارد. تعدادی ابزار چوبی موجدهی در اختیار دارد که در حدود ۵۰ سانتیمتر طول دارند و سر آنها پرداخت شده و نیمرخهای گوناگونی دارند. موجکار وقتی یکی از آنها را محکم روی مخمل فشار میدهد و به جلو و عقب میپیچاند بعضی از گرهها را در پهنای مخمل خم میکند و دیگر گرهها را دست میزند بدین ترتیب موج دلچسبی روی مخمل پیدا میشود.
هر ردیف مخمل را به همین شکل آرایش میدهد تا اینکه تمام طول مخمل بافته شده آرایش یابد. یکی دیگر از روشهای پیچیده و دشوار، بافتن مخمل برجسته است. این نوعی مخمل است که فقط نقشهای تزئینی در تار خواب آن داده میشود و زمینهٔ آن پارچهٔ سادهای است. مخمل برجسته روی دستگاههای نقشهبندی که دو تار دارد و برای بافت مخمل درست شده بافته میشود یعنی ورد تار زمینه (تار اصلی) زمینهٔ پارچه را تولید میکند گورت (ورد)های تار خواب برای بافتن کرک است. اما این تار دومی با نقشه (دستون) نظارت میشود. بافنده با کمک گوشوارهکش و با استفاده از روش مفتولی، نقش آزادی طبق توالی دستون روی مخمل ایجاد میکند.
دستگاه زیلوبافی
دستگاه زریبافی که در پیش شرح دادیم برای بافت پارچههای ابریشمی به کار برده میشود بنابراین تعداد زیادی نخهای ظریف ابریشمی در تار آن به کار رفته است. دستگاه دیگری هم هست که نقش آزاد با دستون شبیه به آنچه گفته شد میبافد و آن هم دستگاه بافت کف پوشی همانند پتو است که آن را زیلو مینامند. تا قرن گذشته زیلو را از پشم و یا از پنبه میساختند.
ولی امروز فقط از نخهای پنبهای کلفت آبی و سفید و یا قرمز و سفید بافته میشود. زیلو اغلب در مسجدها انداخته میشود و بیشتر در مسجدهایی که نماز جماعت خوانده میشود. نویسنده زیلوهایی به پهنای ۵ تا ۶ متر و به طول ۱۰ متر را دیده است. اندازههای کوچکتر آن برای پوشش کف اتاقهای خانهها به کار میرود. با اینکه فقط در دو رنگ بافته میشود ولی در بعضی موارد نقشهای آن بسیار جالب است و بعضی اوقات دارای نقش آیات قرآن و طرحهای هندسی است و بدین ترتیب علاقهٔ ایرانیان به نقش و نگار زیاد ارضاء میشد. به همین علت هم هست که به جای دستگاه چندوَردی از دستگاه نقشهبندی استفاده میشود.
دستگاه زیلوبافی همیشه ایستاده و دو ستون (پایه، استا) دارد که نورد بالا (نورد چهل) روی آن و نورد پایین (نورد پارچه) در پایین آن قرار دارد. نوردها را با میخ چوبی مهار کردهاند هر وقت در حدود ۵۰ سانتیمتر بافته شد آنها را برمی دارند و با اهرم (تنگ) آن را میچرخانند که زیلو روی نورد پایین بپیچد.
چلهٔ دولا (تونه) با دو رنگ مختلف بین دو نورد کشیده میشود و یکی در میان یک رنگ دارد. یک رنگ را با حلقههای گورد به یک جفت شمشه (بیل دسته) نخ میکنند. شمشهها را از سقف با طنابی به نام گوشواره آویزان میکنند. نخهای رنگ دیگر را با مشتههای کوتاه حلقهای به شلیت میبندند. در بیشتر طرحها چهل تا شصت تا از این نخها کافی است.
برای بافتن پارچهٔ معمولی شمشهها را دو نفر بافنده حرکت میدهند یعنی هر یک از آنها نزدیک یک گردباف ایستاده و یک اهرم چوبی (کمانه) را بالا و پائین میبرد حرکت این کمانهها در پشت سر یک تیر افقی سنگین (پشت بند کمانه) است که روی دیوار و پشت سر آنها نصب شده است. این کمانهها با یک جفت طناب (پارچه بند) به شمشهها بسته شده است. پس از اینکه دهنهٔ اول با شمشه باز شد پود را یکی از بافندهها میاندازد و رفیقش آن را میگیرد. در اینجا ماکو به کار نمیبرند بلکه به جای آن از یک توپ دراز پنبهای (ماشوره) که دور قالب پیچیده شده استفاده میکنند.
پس از اینکه هر دو بافنده وردها را رها کردند پود را با پنجه مخصوصی که مانند دفتین قالیباف است میزنند. سپس نخستین دسته نخها را که قسمتی از شلیت نقشه است میکشند. و با گوشوارههایی که شبیه گوشوارههای دستگاه نقشهبندی است آنها را جدا کرده و دسته (مج) نخهای جدا شده را روی قلاب ضخیم چوبی به نام کالی (کلی) سُر میدهند. کالی نیز به وسیله طناب به نورد عقبی بسته شده است. نخهای دستون، پود نقشه را در سراسر پارچه نگاه میدارد و نخ دیگر، آن را میگیرد. در طرحهای سادهتر بافندگان نخهای شلیت کمتری به کار میبرند و برای جدا کردن احتیاج به گوشواره ندارند زیرا خوب میدانند که در مرحلهٔ بعد کدام یک از آنها را باید بکشند. رسم اینست که نخ پود را ۵ سانتیمتر بیرون از حاشیه ببرند و آن را با پود کناریش ببافند به طوریکه گردباف از بقیهٔ آن محکمتر باشد. پهن بند میل دندانهای تیز خود را در گردباف فرو میبرد و عرض زیلو را ضمن بافت یکنواخت نگاه میدارد.
گاهگاهی زیلوبافها مجبورند که زیلوهایی با طرحهای پیچیدهتر و فرو بستهتر و شاید با یک رشته جملات و کلمات ببافند. ولی معمولاً زیلوبافها ترجیح میدهند طرحهای سادهتر و سرشناستری که در بازارهای اصفهان و کاشان به نام مثلثی، نقشه گره، گچکنه، پیله، پته توره و زَنجِلو معروف است ببافند.
طرح زیلو را میتوان با عوض کردن دو رنگ تار دوگانه بدست آورد در صورتی که دستگاههای نقشبندی روی اصل طرح پود رویی کار میکنند. یک تکهٔ جالب پارچهٔ پشمی در تصاویر ۲۹۶ و ۲۹۷ نشان داده شده است. این پارچه شبیه به زیلو است و یک پارچه آستردارست که با تار دوگانه با دو رنگ متضاد تهیه شده و تنها تفاوت آن با زیلو اینست که دو رنگ متضاد در دو پود مستقل به کار برده شده است. به طوریکه در واقع دو پارچه است که یکی پشت دیگری است ولی در تمام نقاطی که چلهای از عقب به جلو میرود دیگری از جلو به عقب بازمیگردد و با هم مشترکند. اما با وجود آنکه طرحهای روچلهای و روپودی نخهای شناور دارند، این پارچه آستردار هیچ نخ شناور ندارد. این پارچه را عشایر فارس بافتهاند.